«جورج هاتز» (George Hotz) شخصی است که برای اولین بار آیفون اپل را هک و جیلبریک کرد. وی سپس با هک کردن پلی استیشن شهرت بیشتری به دست آورد اما جدا از همه این ها، او از سال گذشته تا کنون درگیر پروژه ای کاملا متفاوت و بسیار جذاب تر بوده است.
هاتز استعداد ویژه ای در به نمایش کشیدناستعدادهایش دارد. کافیست یک بار با او -که حالا ۲۶ ساله است- ملاقات کنید تا به سادگی پی به خود شیفتگی اش ببرید. در اتاقش یک قفسه کتاب کوچک وجود دارد که روی آن، تصویری از «ایلان ماسک» به چشم می خورد. البته هاتز، ماسک را تحسین نمی کند و بیشتر به نظر می رسد که او را دشمن خود می پندارد، چرا که وقتی به تصویر نزدیک تر می شوید، می بینید که دو عدد دارت را در صورت ماسک فرو کرده است.
شخصیت اصلی این داستان پیش از این به شکل عمومی، با ایلان ماسک درگیری لفظی پیدا کرده، چرا که موفق نشدقرارداد همکاری با تسلا جهتساخت یک پلتفرم هوشمند خودران برای Model S را از آن خود کند. تسلا، این قرارداد را با شرکت کوچک دیگری امضا کرد.
اکنون ولی «جورج هاتز» می خواهد خودروها را هوشمند کند. البته قرار نیست یک خودروی کامل ساخته شود؛ او در پی توسعه یک الگوریتم است که بتواند هوش مصنوعی را به خودروها بیاورد. و البته می خواهد این کار را بهتر از سایرین انجام دهد؛ حتی گوگل. خودش می گوید: «گوگل چه زمانی می خواهد خودروی هوشمندش را به بازار عرضه کند؟ در سال ۲۰۲۰؟ ما همین حالا نمونه هایی ساخته ایم که کار می کنند!»
جوان ۲۶ ساله ی داستان، در حالی این را می گوید که اگر وارد صفحه اصلی وب سایتِ استارتاپ او بشوید، با یک ویرگول بزرگ رو به رو خواهید شد. چرا؟ نام استارتاپ او «Comma.ai» است.
پشت پرده ی علاقه شدید او به فخر فروشی و تظاهر، هدف گراییدیده می شود. او می خواهد شرکتی واقعی و مرتبط با خودروهای بی نیاز از راننده بسازد؛ هدفی که برای رسیدن به آن، نیاز بی اندازه ای به «هوش مصنوعی» دیده می شود.
در انتهای سال میلادی گذشته او با نشریه «Bloomberg» مصاحبه کرد و از برنامه های خود گفت. همین موضوع باعث شد تا توجه ویژه ای به او شود. کار به جایی رسیده که در ماه های اخیر، مدیر عامل شرکت های «Delphi» (یک تامین کننده قطعه های خودرو) و همینطور «Nvidia»، سری به محل کار او، که در واقع زیرزمین خانه اش است، بزنند.
هیجانی که او در بین اهالی دنیای تکنولوژی ایجاد کرده، به حدی است که قادر شده سرمایه اولیه خود را هم از شرکت «Andreessen Horowitz» دریافت کند؛ این شرکت یکی از معتبرترین سرمایه گذاران سیلیکون ولی به شمار می رود و نه هاتز و نه کمپانی یاد شده، حاضر نیستند رقم دریافت / پرداخت شده را بیان کنند. با این حال، از گوشه و کنار خبر می رسدکه این عدد تقریبا ۲۰ میلیون دلار بوده. در هر صورت، جورج هاتز حالا آماده است تا ایده ها و البته قدرتش در هک کردن را، به یک کسب و کار پویا و پول ساز بدل سازد.
هاتز شرکتComma را در اکتبر گذشته تاسیس کرد و از آن زمان تا کنون به خوبی توانسته خود را از تنهایی خارج کرده و چند نفری را استخدام کند. «یونس ساعتچی» (Yunus Saatchi) که دارای دکترای هوش مصنوعی از دانشگاه کمبریج انگلیس است، درشرکت تحت مدیریت هاتز کار می کند و البته یکی از موسسین آن نیز به حساب می آید. ساعتچی و هاتز در شرکتVicarious با هم آشنا شده و همکار بودند؛ استارتاپی که در زمینه هوش مصنوعی فعالیت داشت و سرمایه ای ۷۲ میلیون دلاری از سوی ایلان ماسک و جف بزوس در اختیارش قرار گرفته بود.
«جیک اسمیت» (Jake Smith) و «الیزابت استارک» (Elizabeth Stark) از سایر افرادی هستند که اکنون در پیشبرد استارتاپ مورد بحث به جورج هاتز یاری می رسانند. (همه شان هم لباس هایی می پوشند که روی آن، یک ویرگول بزرگ نقش بسته است – ویدیو را ببینید.) اکنون هاتز تصمیم دارد در ماه های پیش رو، ۸ نفر دیگر را به این مجموعه اضافه کند؛ افرادی که تخصص ویژه ای در یادگیری ماشینی و سخت افزارها دارند. روز گذشته خبر رسید که او موفق شده یکی از مهندسان برتر تسلا را هم به خود جذب کند.
وی اکنون خبر می دهد که در حال کار بر روی اولین محصول شرکت شان هستند و تصمیم دارند تا انتهای سال جاری آن را عرضه کنند. اما همین محصول چیست؟ یک کیت (که هاتز می گوید در آینده بسیار کوچک خواهد بود) که می تواند خودروی معمولی شما را به یک اتومبیل هوشمند بدل سازد که قادر است به شکل مستقل از شخصهدایت کننده خودرو، به رانندگی بپردازد. وی هنوز نمی داند محصول نهایی دقیقا به چه صورت خواهد بود، اما خبر می دهد که احتمالا در قالب یک «دش کم» کوچک می تواند در بالای آینه و پشت شیشه جای گرفته و کابل آن هم به خودرو متصل شود. هاتز می گوید که کاربر با خرید همین کیت، می تواند خودروهایی که بعد از سال ۱۹۹۶ تولید شده اند را هوشمند کرده و قابلیت هایی نظیر حرکت بین خصوص جاده و ترمز اضطراری را به آن می آورد.
مدیر عامل این استارتاپ کوچک می گوید: «باور داریم آنچه ساخته ایم، برای خودروهای عادی در ترافیک بی نظیر است. رفتار انسان ها در ترافیک جالب نیست. ما قادر هستیم چیزی توسعه دهیم که به راحتی بتواند در ترافیک مانند یک انسان، هوشمندانه و آرام حرکت کند.»
در حالی که اکنون هیچ نمونه اولیه ای که بشود به راحتی در یک خودروی دیگر قرارش داد، در کار نیست، او می گوید که قصد دارد تا پایان سال این محصول را ارائه دهد. هاتز البته خاطر نشان می کند که نمی تواند همه خودروها را به اتومبیل های نیمه-مستقل تبدیل کند. اما در بدترینحالت هم، می شود ترمزهای اضطراری را به آنها افزود. او در نهایت امیدوار است که محصول «Comma»، توسط پنج سازنده برتر خودرو در آمریکا مورد استفاده قرار گیرد. در اصل هم طرح اصلی این شرکت همین است که در آینده، تبدیل شود به یک کمپانینرم افزاری که الگوریتم های خود را در اختیار بزرگان خودروسازی قرار می دهد. از نظر او، خود سازندگان خودرو عملکردی بسیار ضعیت و کم سرعت در این زمینه دارند؛ این در حالیست که هاتز، تشنه ی داده های جدید است.
در ماه جولای سال گذشته میلادی، او از شرکتVicarious استعفا داد تا بر روی پروژه خودروهای بدون راننده تمرکز کند. پس از اینکه از طریق چند آشنا به ایلان ماسک معرفی شد، دو شخصبا هم در مورد خودروهای هوشمند و نقش هوش مصنوعی در آنها به گفتگو پرداختند. هر دو خیلی زود، به این نتیجه می رسند که می توانند با هم کار کنند. در آن زمان، تسلا از سیستم مشابهی استفاده می کرد توسط شرکت دیگری توسعه یافته بود. ایلان ماسک به هاتز می گوید که اگر سیستم او بهتر باشد، قرارداد قبلی را لغو کرده و با او قرارداد می بندد.
هاتز طبیعتا ماجرا را از دیدگاه خود و یک طرفه تعریف می کند، اما اذعان دارد که ماسک تلاش داشته بندهایی به قرارداد اضافه کند کهحتی اگر هاتز موفق می شد تمام خواسته های تسلا را برآورده کند، باز هم ماسک بتواند زیر همه چیز بزند و از وعده اش برگردد و هیچ پولی به او پرداخت نکند. هاتز می گوید به همین دلیل با ماسک مشاجره کرده و با او همکاری ننموده است: «من یک طرفدار بزرگ تسلا هستم. طرفدار بزرگ ایلان ماسک هم هستم. او کارهایی عالی انجام می دهد. اما فکر می کنم یک سال دیگر پیش خودش بگوید: “آن بچه هایی که در Comma کار می کنند، کارشان واقعا عالی است” در آن زمان، من دو برابر از او پول خواهم گرفت.»
پس از انتشار مقاله بلومبرگ از همین داستان در انتهای سال ۲۰۱۵، تسلا به شکل رسمی در وب سایت خود به این مسئله و ادعاهای هاتز پاسخی کوبنده داد:
«ما تصور می کنیم این امر به شدت غیر محتمل باشد که یک شخص، یا حتی یک شرکت کوچک، بتواند به ظرفیت مورد نیاز برای توسعه یک سیستم ناوبری خودکار در اتومبیل ها برسد. شاید این سیستم به اندازه نمایش داده شدن در یک دمو، آن هم در یک جاده مشخص و تعیین شده کار کند – تسلا دو سال پیش چنین چیزی داشت- اما پس از آن، نیازمند منابع بی نهایتی از داده ها خواهد بود تا بتواند چندین میلیون مایل دیگر را به جاده های تحت پشتیبانی خود اضافه کند.»
پس از آن، تسلا ماجرا را جدی تر گرفت و شروع کرد به استخدام مهندسان مختلف و نامدار در این زمینه. برای مثال، توانست «جیم کلر» (Jim Keller) را به استخدام خود درآورد که پیش از این سابقه کار در AMD و اپل را هم داشته است. (توضیح: گفته می شود کلر، درطراحی چیپست های A4 و A5 اپل که در آیفون و آیپد به کار رفته اند، نقش بسیار موثری داشته است.)
در اکتبر گذشته، تسلا از ویژگی ناوبری خودکار خود تحت عنوان «AutoPilot» برای خودروهای مدل اس و اکس پرده برداشت. به علت اینکه هنوز این سیستم در ابتدای راه خود بود، عملکرد چندان مناسبی در آن دیده نمی شد و کاربران، ویدیوهای را منتشر کردند که در آن خودروهایشان تقریبا در حال تصادف کردن بود. هاتز در مورد اشتباهاتی که خودروهای تسلا انجام دادند می گوید: «به گونه ای بودند که می توان گفت یک انسان به هیچ وجه چنین اشتباهاتی را انجام نمی داد! این یک اشتباه ماشینی بسیار بد است. سیستم ما هم اشتباه می کند و سپس یاد می گیرد، اما خطاهایش، در حد خطاهای انسانی هستند نه بیشتر.»
جورج هاتز ادعا می کند که می تواند سیستمی هوشمند بسازد که از پلتفرم ناوبری تسلا و گوگل بهتر است. او برای همین مسئله، یک مثال جالب دارد. می گوید برای شناساندن یک نوع شیء، برای مثال یک صندلی به هوش مصنوعی، دو راه وجود دارد. مهندسان می توانند تصور خودشانرا از یک صندلی بسازند و آن را به هوش مصنوعی منتقل کنند. برای مثال بگویند که از چهار پایه برخوردار است که روی زمین قرار می گیرند، سطحی در آن تعبیه شده که می توان رویش نشست، و یک سطح در پشت آن جای گرفته که به آن تکیه می زنیم.
در این حالت، سیستم شما صندلی های معمول را می شناسد اما فرض کنید با نمونه ای مواجه شوید که حالت چهارپایه مانند دارد و در برخی رستوران ها و در کنار پیشخوان استفاده می شود. در این صورت، سیستم شما برای شناخت اینکه با یک صندلی رو به روست یا خیر، به مشکل می خورد.
رویکرد بهتر این است که بیاییم و میلیون ها تصویر را به کامپیوتر – هوش مصنوعی نشان دهیم؛ تصاویری که همه نوع صندلی هم در آن جای گرفته. در این صورت، سیستم بالاخره خودش به جایی می رسد که می تواند تشخیص دهد عناصر تشکیل دهنده یک صندلی چه هستند: «در این حالت خودروها نیز همانند انسان ها فکر خواهند کرد. ما به صورت غریزی نمی رویم خودروی مان را بکوبیم به اتومبیلی دیگر! این همان تصوری است که هوش مصنوعی خودرو هم پیدا می کند.»
هاتز اعتراف می کند که هنوز نتوانسته به کیفیت سیستم ناوبری تسلا دست پیدا کند و در این زمینه، از شرکت مذکور ضعیف تر است. اما حالااو به دنبال داده های بیشتر است. هاتزخبر می دهد که توسط یک ساعت رانندگی با خودرویی که به سیستم توسعه یافته از سوی شرکت او مجهز شده است، می تواند ۳۰۰ گیگابایت داده جمع آوری نماید.
روی میزش، چندین و چند هارد درایو جای دارند و می گوید تا کنون بیش از ۵۰ ترابایت داده جمع آوری کرده است. همین داده ها سپس به «Nvidia Digits DevBox» منتقل می شوند. سیستمی که دارای ۴ عدد کارت گرافیک کاملا رده بالایNvidia است و داده های دریافتی را تبدیل به الگوریتم یادگیری عمیق ماشینی می کند. تا کنون بیشتر زمانی در مورد کارت های گرافیکی سخن به میان می آمد که بحث بر سر کامپیوترهای قدرتمند گیمینگ می شد. اینک همین پردازشگرهای گرافیکی در زمینه هوش مصنوعی مورد استفاده قرار می گیرند و به لطف «پردازش کامپیوتری موازی»، می توانند در همین راستا بسیار مفید واقع شوند. ارزشNvidia Digits DevBox و چهار کارت گرافیکی که در آن جای گرفته، ۳۰ هزار دلار است و مدیر عامل انویدیا، زمانی که به کارگاه جورج هاتز در زیر زمین خانه اش سری زده، آن را برایش هدیه آورده است.
هاتز یک خودروی «Acura» را به سیستم ناوبری خودکار مجهز کرده. وی پس از صحبت با مدیر عامل انویدیا، تصمیم گرفت از کارت های گرافیکی همین شرکت در خودرویش و برای این پروژه بهره گیرد. پیشتر، او از یک پردازنده اینتل Core i7 استفاده می کرد. حالا یک PC کامل به همراه کارت های گرافیک انویدیا، در صندوق عقب همین خودرو جای گرفته اند: «می خواستیم سیستم های پیچیده تر را هم آزمایش کنیم و پردازش همزمان انجام دهیم. پردازنده اینتل، توان پشتیبانی همزمان از شش دوربین را نداشت.»
بدیهی است که اکنون استارتاپ Comma.ai، راه بسیار زیادی در پیش دارد تا بتواند به نتایجی برسد که پیش از این گوگل به آنها رسیده است. شرکت ساکن مانتین ویو در ماه گذشته خبر داد که خودروهای هوشمندش از سال ۲۰۰۹ (زمانی که پروژه خودروی بدون راننده گوگل کلید خورد) تا کنون، بیش از ۱.۴ میلیون مایل را به شکل مستقل و بدون دخالت انسانی حرکت کرده اند.
با این حال، هاتز با شرکت Comma.ai موفق شده تا تحسین اهالی دنیای تکنولوژی را به خاطر سرعت بالایی که داشته، برانگیزد. او البته علت این مسئله را، انتخاب صحیح ابزارهای مورد نیاز می داند. هاتز و ساعتچی، هر دو ازVicarious خارج شدند و Comma.ai را تاسیس کردند چرا که شرکت مورد بحث، علاقه ای به ساخت محصول نهایی نداشت و بیشتر پیگیر تحقیقات بود. هاتز می گوید: «خوش شانس بودم که آخرین پیشرفت ها در مبحث هوش مصنوعی را مشاهده کرده ام. زمانی که در Vicarious کار می کردم، تمام فکرم این شده بود که چگونه می توانم نتایج این تحقیقات را به یک محصول نهایی بدل کنم.»
پس از انتشار مقاله بلومبرگ در مورد Comma.ai، دپارتمانوسایل نقلیه موتوری کالیفرنیا برای او نامه ای ارسال کرد و درخواست نمود تا بدون داشتن مجوزهای لازم، از این پس خودروهای بدون راننده و مستقل را به خیابان ها نیاورد. هاتز البته به سختی پاسخ داد و گفت که این دپارتمان، درک درستی از تکنولوژی هایی که در حال کار رویآنها هستیم، ندارد و این خودرو به صورت مستقل در جاده ها مشغول رانندگی نبوده است.
هاتز به علت دستوری که از سوی اداره مذکور دریافت کرده، دیگر نمی تواند خودروی هوشمندش را در اتوبان ها مورد آزمایش قرار دهد. در عوض، او برای این مصاحبه به یک پارکینگ قدیمی می رود و با اجازه صاحب آن، خودرو را در آنجا به نمایش می گذارد. البته همه چیز طبق نقشه پیش نمی رود؛ همانطور که در ویدیو دیدید، در اولین تلاش، خودرو قرار است در نزدیکی یک شیء توقف کند که این اتفاق نمی افتد و از روی آن رد می شود. هاتز توضیح می دهد که تلاش داشته به الگوریتم بیاموزد که تنها با استفاده از دوربین ها، اقدام به متوقف کردن خودرو کند و برای همین، سنسوری به نامLidar را خاموش کرده است. پس از روشن کردن سنسورLidar، همه چیز به حالت معمول بر می گردد و خودرو به حالت طبیعی شروع به کار کردن و متوقف شدن می کند. لازم به ذکر است که شرکت های BMW و آئودی هم این دموها را به نمایش گذاشته اند، اما مسئله اینجاست که هاتز و تیم کوچک او، چقدر سریع توانسته اند به این نقطه برسند.
جورج هاتز اولین باز زمانی یک خودرو را هک کرد که تنها ۱۲ سال سن داشت. آن خودرو، البته یک اتومبیل اسباب بازی و کنترلی جیپ بود. زمانی که ۱۷ سال سن داشت، یک دوره کارآموزی در گوگل را سپری کرد و خودش می گوید در همان دوره، به شرکت مذکور برای ساخت دوربین های ۳۶۰ درجه و ویژه تصویر برداری در حالت «Street View» یاری رسانده است: «من در هک کردم سخت افزارها استعداد دارم اما دیگر نمی خواهم صرفا به هک کردن آنها مشغول باشم. تصمیم دارم این استعداد را به شیوه ای دیگر مورد استفاده قرار داده و به شکل اصولی هوش ماشینی را به یک سخت افزار منتقل کنم.»
پس از سپری کردن یک روز کامل با هاتز، به راحتی می توان گفت که او در حقیقت بخشیدن به ایده هایش، کاملا مصمم است. می توان گفت او در نهایت به وعده هایی که داده، جامه عمل خواهد پوشاند اما مسئله نامشخص، این است که چه سرنوشتی در انتظار Comma خواهد بود. در حال حاضر، موسسین این شرکت، در حال استارتاپ بازی شان هستند و از پیشرفت چشمگیر خود لذت می برند. هاتز همچنین می گوید که یک طرفدار بسیار بزرگ سریال تلویزیونی «Silicon Valley» است و به واقع می بیند که این برنامه، تا چه حد به حقیقت نزدیک است.
مشاجره با ایلان ماسک و پیشرفت فعلی با خودروهای بدون راننده، برای هاتز اولویتی ثانویه دارند. او بیشتر از هر چیزی، به فکر پیشرفت های مرتبط با هوش مصنوعی است. زمانی که ۱۵ سال سن داشت، مقاله ای خواند تحت عنوان «نگاه خیره به یکتایی»؛ این مقاله از سویEliezer Yudkowsky، یکی از پژوهشگران پیشتاز در زمینه هوش مصنوعی در انتهای دهه ۹۰ میلادی نوشته شده بود. در آن مقاله، گمانه زنی می شود که هوش مصنوعی می تواند در سال ۲۰۲۱ با هوش انسان برابری کند.
هاتز می گوید: «مرا به شدت تحت تاثیر قرار داد. برای مدتی غمگین بودم. سپس مدتی می ترسیدم. بعدا، هیجان زده بودم و سپس نگران که آیا تا آن زمان زنده ام تا پیشرفت ها را ببینم؟»
در ۱۷ سالگی، زمانی که به شدت لاغر بود، تبدیل شدبه اولین شخصی که موفق به جیلبریک و هک کردن آیفون گشت. همین مسئله موجبشد تا نام او در جهان تکنولوژی کمی بد در رود. سپس به گوگل رفت و یک دوره کارآموزی را در آنجا سپری نمود.SpaceX، فیسبوک وVicarious هم مقصدهای بعدی او بودند. می گوید پول، چندان برای او مسئله ای نیست و به راحتی می تواند آن را به دست بیاورد. باور دارد که به سادگی در یک آخر هفته می تواند توسط دانش سایبری و امنیتی خود، دست کم ۱۰۰ هزار دلار درآمد کسب کند اما آنچه اکنون بیشتر از هر چیز دیگری برایش اهمیت دارد، پیشبرد هوش مصنوعی است.
در همین رابطه می گوید: «پول، حوصله سر بر است اما کاری که اکنون می کنیم، شگفت انگیز به شمار می رود. هرگز روزی را نمی بینم که هوش مصنوعی برایم خسته کننده شده باشد. این مقوله، تنها چیزی است که از ابتدا اهمیت ویژه ای به آن داده ام.»