در اولین سال های دهه 70 مرسدس بنز و ب ام و تقریبا در یک زمان به فکر ساخت سدان های سایز متوسط افتادند اما این ب ام و بود که با القای حس اسپرت به محصول خود، کلاس تازه ای از محبوب ترین خودروهای جهان را پدید آورد. کلاس های سدان های اسپرت خانوادگی که می توان آن ها را در زمره لذت بخش ترین ساخته های مهندسی تاریخ بشر دسته بندی کرد.
امسال اما ب ام و سری پنج به هفتمین نسل خود رسیده است و به همین بهانه تصمیم به معرفی اجمالی هریک از این هفتگانه دوست داشتنی تاریخ خودروسازی گرفتیم. بخش نخست این مقاله چند روز قبل منتشر شد و حالا شما را به مطالعه بخش دوم جذاب ترین سدان های ساخته ب ام و دعوت می کنیم.
نسل چهارم: اتاق E39
دوباره با تغییرات به نسبت گسترده ای در بخش ظاهری طرف هستیم اما تغییرات اصلی را باید در زیر پوست خودرو پیدا کرد. نسل جدیدی از شاسی در کنار سیستم های متعدد برقی برای اولین بار شما یک صفحه نمایش واقعی برای سیستم ناوبری ارائه می کند.
مدل حاضر 528i که مجهز به موتور 6 سیلندر خطی انژکتور است در این دوران هنوز مدل 520i هم 6 سیلندر بوده است. تنها 744 کیلومتر پیمایش مدل حاضر که توسط بی ام و نگه داری می شود و در جای جای خودرو احساس نو بودن می دهد. به همین دلیل قصد دارم تا کمی بیشتر به آن گاز دهم و باور کنید که ارزشش را دارد.
کشش فوق العاده قوی و پاسخ دریچه گاز برنده مثل یک هدیه الهی می ماند. حتی شاسی را باید بهتر از موتور خودرو دانست در محور عقب اتصال چندگانه موسوم به مولتی لینک از جنس آلومینیوم ساخته شده است و یک هندلینگ بی نظیر و بدون نقص را عرضه می کند.
در سیستم فرمان هم از راک اند پینیون 4 و 6 دندانه ای بهره گرفته شده است. نتیجه این ها می شود یک فرمان بسیار دقیق، شاسی صلب و قدرتمند در عین سواری نرم. این سری از بی ام و را باید قله 5 ها در بخش توسعه یک مدل راننده محور دانست و شعار معروف بی ام و را به خوبی با خود یدک می کشد.
نسل پنجم: اتاق E60
طراحی شده توسط کریس بنگل دارای خط و خطوط قدرتمند با چهره ای جدی. در داخل اتاق سعی شده تا سادگی کار بیشتر حفظ شود. طراحی به نسبت سرد اما بی رحم با حذف اکثر المان های سابق. در واقع با معرفی سیستم iDrive بسیاری از رابط های ممکن توسط این سیستم کنترل می شود اما در آن موقع چندان رابط کاربر پسندی نداشت.
اما بدترین قسمت ممکن به بخش مکانیکی قضیه بر می گردد. این سری 5 مجهز به فرمان موسوم به Active یا برقی که احساس گیجی فراوانی را به راننده می بخشید. گرچه این مورد به عنوان یک آپشن عرضه می شد. موتور 4 سیلندر مجهز به سیستم کنترل کننده سوپاپ برقی بدون هیچ گونه شور و شوقی که از یک بی ام انتظار می رود در این نسل استفاده شد.
در بخش جلویی هم با استفاده از آلومینیوم برای توزیع بهتر وزن استفاده شد اما محور جلویی را بی حس و حال کرده بود و حداقل قبل از تغییرات اجباری که از سوی موسسه ایمنی NCAP صادر شد بود، جزئی از نواقص این نسل به شمار می رفت. مدل 545i از موتور V8 333 اسب بخار نیرو می گرفت و مجهز به جعبه دنده 6 سرعته خودکار بود.
اما فرمان active احساس ناخوشایندی در حین رانندگی با این مدل می دهد و سواری با این لاستیک های فلت هم به ناخوشایند بودن خودرو کمک می کرد به گونه ای که مدل 6 سیلندر بدون سیستم فعال فرمان و سیستم آنتی رول بار فعال انتخاب بسیار بهتری بود. اما بیش از همه فکر ذهن من به سمت مدل M5 این اتاق می رود. موتور V10 مسابقه ای با آن دور موتور استثنایی و فرمان با اتصال مستقیم، M5 مورد علاقه من در تمام تاریخ خواهد بود.
نسل ششم: اتاق F10
امروزه سری 5 ها شبیه به نسل های اولیه خود که حس لوکس گرایی را تداعی می کردند شده اند. نسل های جدید همچون F10 قطعا به چالاکی سری 3 نیستند و یک سواری نرم و راحت را عرضه می کنند. در واقع با استفاده از تکنولوژی همه چیز را بسیار ساده و شسته رفته عرضه می کنند و خبری از بار درام مکانیکی وجود ندارد.
بهمین دلیل شما نمی توانید خودرو را نیست و نابود کنید و کنترل همه چیز در دستان شما نخواهد بود. موتور مدل 535i مجهز به توربوشارژر و جعبه دنده 8 سرعته اتوماتیک، به شما این امکان را می دهد تا هر پیچی را با حداکثر سرعت طی کنید.
دقت در بخش هندلینگ مثال نزدنی است و همه چیز به صورت کاملا محصوصی قابل انطباق است. بر اساس سبک رانندگی شما و دیگر تنظیمات موتور و جعبه دنده عکس العمل متفاوتی از خود نشان می دهد. با همه این ها حتی در حالت اسپرت پلاس هم همه چیز در دستان شما قرار ندارد.
حتی مدل قدرتمند M5 هم به معنای واقعی کلمه روح خودش را در اختیار شما قرار نمی دهد. رقیب بی ام و یعنی جگوار XF در این زمینه بهتر از بی ام و عمل می کند اما همچنان این اتاق تبدیل به انتخاب اول برای یک خودروی بزرگ توسعه یافته در این کلاس است. همانند E39 همه چیز در حد متعادل خود کار می کند.
نسل هفتم: اتاق G30
گل سرسبد و تازه از راه رسیده بی ام و یعنی G30 را باید یک تکامل بصری دیگر نام گذاری کرد. اما همانند اتاق E39 تغییرات عظیم در زیر پوست خودرو ملموس تر است.
تقریبا اکثر اجزای شاسی و ساختار های مکانیکی پالایش و سبک سازی شده است و این باعث شده تا شاسی بیش از هر زمان دیگری قابلیت تطبیق پذیری پیدا کند.
شاسی آماده و کامل برای یک مدل هیبریدی و حتی سیستم رانندگی خودکار. به وسیله اتصال ابری حتی بیشتر از خود شما در مورد شما اطلاعات دارد. در واقع اینطور بهتر است که بگوییم فکر می کند که این حجم از اطلاعات را دارد و در واقعیت چیز دیگری اتفاق می افتد.
گرچه شاید در روزگار نچندان دوری این مسئله کاملا معکوس شود. با همه این ها همچنان رانندگی با آن آشنا جلوه می کند. در واقع به گونه ای تنظیم شده تا راحتی بیشتر در عین چابکی بیشتر را عرضه کند و به نظر موفق شده است و همانند مدل قبلی همه چیز را در بخش راننده محور بودن خودرو فدا نکرده است که این موفقیت بزرگی در این دوره و زمانه به حساب می آید.
شاسی به گونه ای که شما انتظار دارید عمل می کند و حتی در لحظاتی که کاملا این مسئله را فراموش کرده اید به فکر ارائه سواری بهتر است. وقتی که به حالت رانندگی نیمه خودکار می روید متوجه آن خواهید شد. گرچه همچنان حس اعتماد 100 درصدی را نمی دهد. اما چیزی از باقی رقبای مهمی چون تسلا، مرسدس بنز و…کم ندارد. گرچه همچنان من ارتباطی با این سیستم ها برقرار نمی کنم.
در زمانی که بی ام و E39 را می ساخت شعار معروف این شرکت یعنی Ultimate Driving Machine برازنده آن بود. G30 هم می تواند ادامه دهنده این شعار باشد اما به نظر می رسد که دیگر نمی خواهد حامل این شعار باشد یا خود شرکت مادر یعنی بی ام و این را نمی خواهد.