بیش از سه سال از معرفی لامبورگینی استوک (به زبان اسپانیایی نوعی شمشیر مورد استفاده ماتادورها) در نمایشگاه پاریس 2008 می گذرد و هنوز معلوم نیست که این خودرو به خط تولید خواهد رسید یا خیر. یکی از دلایل تاخیر نیز به گفته مدیر لامبورگینی، فقدان یک پلتفرم مناسب (قاعدتا از میان تولیدات آئودی، مالک لامبورگینی) برای این خودروی متفاوت از لامبورگینی است. با اینحال وی اعلام کرد که این به معنی مخالفت با تولید این مدل نیست و شاید این خودرو یا مدلی نزدیک به آن در کنار مدل شاسی بلند لامبورگینی به تولید برسد. اخیرا هم شایعه شده که لامبورگینی یک مدل کشیده تر از آونتادور با دو درب اضافی را بنام آونتادور GT در برنامه دارد که ممکن است جایگزین استوک شود و مشکل پلاتفرم را نیز حل نماید. البته در این صورت برخلاف استوک با یک خودروی موتور عقب مواجه خواهیم شد. در ادامه مقاله آقای وزیری را در مورد این مدل می خوانید:
استوک . این کلمه قبل از اینکه اسم این ماشین بشه اسم یه وسیله باحال بود . تو اسپانیا استوک به یه چوب مثل شمشیر میگن که موقع گاو بازی میزننش به گاو ها تا رام بشند اگه یه ذره فکر کنیم میبینیم واقعا این کلمه برازنده ی این ماشینه . استوک یه چوب بی خاصیته که با همین چوب گاو های وحشی با اون عظمتشون رام میشند حالا ماشین سدان یه ماشین بی خاصیته ( از نظر اسپرتی ) که همین بی خاصیت (لامبورگینی استوک) ماشین های مسابقه ای رو ( گاو های وحشی ) به راحتی شکست میده و رام میکنه . میبینیم که شرکت های بزرگی مثل لامبورگینی چنان با دقت ماشیناشونو نامگذاری میکنند که انگار واسه بچشون اسم میذارند و مثل ما نیستند که طرف شعر ملک الشعرا میخونه ( نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد …. ) بعد میگه ایول اسم ماشینمونو میذاریم صبا بعدش میمونه که واسه ماشین بعدیش که با ماشین قبلیه فقط تو طرح چراغ فرق داره چه اسمی انتخاب کنه میگه بذار تو همون تیریپ اسم قبلی ( تیریپ باد و طوفانو .. ) اسم پیدا کنیم که اخرش میذارن نسیم . بعد واسه ماشین بعدیاشون اسم باد گیر نمیارن میگن چرا باید اسم بذاریم چرا از اعداد استفاده نکنیم که هیچوقت تموم نمیشن در نتیجه اسم های 111-131-… بوجود میاد.
امروزه بحران اقتصادی بد جور یقه اروپا رو گرفته که این بحران روی صنعت اتومبیل سازیشون هم تاثیر گذاشته . شرکت ها از هر روشی دارند استفاده میکنند که فروششون کم نشه و ورشکست نشند مثلا همین لامبورگینیه خودمون . این شرکت داره افسانه ای بودن خودشو صرف فروش میکنه مثلا چند وقت پیش که ماشین چهار در زد حالا هم ماشین شاسی بلند. شاید تو نگاه اول بگیم ایول لامبورگینی شاسی بلند زده ولی اگه یه ذره تفکر کنیم میبینیم لامبورگینی داره تو همه سلیقه ها ماشین میزنه برای اینکه فروش داشته باشه. لامبو داره راه پورشه رو در پیش میگیره. پورشه تا بیست سال پیش یه شرکت مثل بوگاتی الان بود که فقط سوپر اسپرت میزد ولی برای اینکه فروش کنه شروع کرد به تولید کاین و پانامرا و باکستر ( باکستر ماشینیه که پورشه از قصد ضعیف ساختتش تا بتونه ادم هایی که پول 911 ندارند باز مشتری خودش نگه داره). ما از لامبو چی میدونیم ؟ میدونیم شرکتی هستش که از یه تیکه آهن و فیبر کربن هیولاهایی تولید میکنه که از هر لحاظی وحشی هستند اما اگه لامبو یه ماشین مثل باکستر بزنه اون وقت باز هم میتونیم چنین چیزی بگیم؟ نه اون وقت باید بگیم لامبو شرکتیه که از قصد بچه هیولاهایی تولید میکنه تا کسایی که پول هیولا ندارند بجاش توله هیولا بگیرند.
وقتی که خبرنگار ها در نمایشگاه پاریس 2008 چشمشون بهش خورد از تعجب شاخ در اورده بودند. به نظر شما ادم چه وقتی از تعجب شاخ در میاره؟ وقتی که چیز عجیبی ببینه که تا حالا ندیده مثل پراید شیش در یا سمند کروکی یا لامبورگینیه چهار در. واسه همینه که از اون نمایشگاه فقط موجوداتی شبیه هل بوی که یه دوربین عکاسی دستشون بوده بیرون امدند. حالا ازتون میخوام به عکس های ماشین توجه کنید چون میخوایم در مورد طراحیش حرف بزنیم
مهم ترین چیزی که در قسمت جلوی ماشین قرار داره چراغاشه . اگه شما به سیر تکامل لامبورگینی نگاه کنید میبینید که هر چی میگذره چراغای ماشین کوچکتر میشه مثلا مدل های اولیه گالاردو (گایاردو) رو بخاطر بیارید از اون هایی که چند تاش تو ایران هم اومد. هر کدوم از چراغاش اندازه یه پای پیتر چک بود بعد چراغای مورسیو لاگا خیلی کوچکتر شد بعدش انواع گالاردو اومد و تا اینکه اوانتدور با چراغایی که از همه کوچکتر بود از راه رسید الان هم این مدل سدان لامبو چراغاش از اوانتدور هم کوچکتره . فکر کنم تا چند سال دیگه باید با میکروسکوپ چراغای لامبورگینیو ببینیم . درطراحی این ماشین چه پشت چه جلو و چه پهلو همگی از خطوط تیز ( البته نه به تیزی اونتادور ) و شکسته استفاده شده جوری که میشه فهمید که این ماشین یه لامبورگینیه . یکی از چیز های این ماشین که منو عاشقه خودش کرده رینگاشه که رینگ های چرخ جلو 22 اینچه و رینگای چرخای عقب 23 اینچ . چنین رینگی با همچین اندازه ای روی لند کروز هم جا نمیشه
داخل ماشین کاملا با داخل لامبورگینی های دیگه متفاوته و دیگه اونقدری فیبر کربن جلوی چشمتونو نمیگیره که احساس کنید سوار یه اسباب بازی شدید. کابین این ماشین خیلی با جذبه تر و با شخصیت تره . مهندسای لامبورگینی تا حالا یاد گرقته بودند که چطور هر ماشینه جدیدی که طراحی میکنن از ماشین قبلی سبک تر باشه اما تو این ماشین بهشون دستور دادن که بیخیال سبک کردن بشند و بچسبند به امکانات برای همین بعد از مدت ها تریم داخل لامبو را از جنس چرم میبینیم همچنین لامبورگینی گفته این ماشین امکانات رفاهی فراوانی داره که فعلا از نام بردن اون ها معذوریم. حداقلش میشه حدس زد که کولرهاش از کولرهای مزخرف لامبورگینی های دیگه بهتره . برای اینکه مهندسای لامبورگینی موقع استخدام قسم خوردند که تو کابین ماشین از فیبر کربن استفاده کنند بازکنسول وسطو از جنس فیبر کربن ساختند البته همین باعث باحال شدن داخل ماشین شده و به راننده میفهمونه که درسته الان رو صندلی چرم نشستی ولی فراموش نکن من هنوز یه لامبورگینیم پس با پای راستت یه ذره فشار به پدال سمت راستی وارد کن تا ببین چطوری با نعره ام توجه همه رو به تو جلب میکنم .
به نظر شما تا حالا شده لامبورگینی یه موتور ضعیف رو ماشیناش بذاره ؟ قطعا نه . پس حتما این یکی هم یه هیولا زیر کاپونش جا داده . باید بهتون بگم تقریبا این حرف درسته . موتور این ماشین یه موتور تقریبا 560 اسب بخار وی 10 هستش که حجمش 5.2 لیتره . این موتور همون موتور لامبورگینیه ال پی 560 هستش یا اگه بخوایم دقیق تر بگیم موتره آئودی R8 جی تی که یه ذره قدرتش کمتر در عوض گشتاورش بیشتر شده . درسته این اعداد و ارقام برای ما چیزی فراتر از حد تصوره ولی اگه بخوایم با رقیب این ماشین یعنی فراری FF مقایسه کنیم میبینیم چقدر لامبورگینی تو این ماشین از فراری ضعیف تره چون موتور فراری یه موتور 6.3 لیتری وی 12 هستش که قدرت اسب بخارش ( اگه مشکل قلبی دارید این قسمت مقاله رو نخونید اگر هم هیچ مشکلی ندارید خودتونو اماده رویارویی با یه عدد وحشتناکو بکنید ) به 650 تا میرسه .
در مورد قیمت این ماشین حرف و حدیث زیادی هستش ولی قطعا کمتر از 300 هزارتاست در کل ماشین خیلی باحالیه و مهم ترین نکته خوبش هم لامبورگینی بودنشه. دیگه آیا ارزش خریدنو داره یا نه به خود خارجیا بستگی داره و ما نباید دربارش حرف بزنیم . اما حالا یه سوال مهم: آیا ممکنه روزی بشه این ماشینو از نمایندگیش تو ایران خرید ؟ هممون میدونیم که صاحب لامبورگینی ائودی هستش پس در واقعاونه که تصمیم میگیره لامبو تو ایران باشه یا نه و این تصمیم در صورتی گرفته میشه که فروش ائودی تو ایران زیاد بشه پس نتیجه میگیریم قیل از لامبورگینی ائودی باید نمایندگی بزنه که این زیاد دست نیافتنی نیست چون شایعه ها از اومدن ائودی به ایران زیاد هستش اما این نکته رو من به شما بگم که احتمال امدن فراری خیلی بیشتر از اومدن لامبورگینیه پس بهتره منتظر فراری باشید تا لامبورگینی البته همه ی اینها در صورتی تحقق میابند که این راهنمایی رانندگی یه ذره تو پلاک دادن به ماشینای گرون قیمت اسون تر بگیره چون دو هفته پیش بود که رئیسش گفت ما پلاک دادن به ماشینای گرون قیمتو ضروری نمیدونیم و کشور با وجود اینها پیشرفت زیادی نمیکنه ( منظورش این بود که ما به مازراتی پلاک نمیدیم )
شرمنده اگه اطلاعات در مورد استوک کم بود دلیلش اینه که خود لامبو اطلاعات کامل از این ماشین بیرون نداده و گفته اگه میخواید اطلاعت بیشتری بدست اورید باید تا زمان فروش این ماشین یعنی اواخر 2013 صبر کنید.
نویسنده میهمان: امیر وزیری