مهارت و هوشیاری در رانندگی، موضوعی است که دلایل زیادی میتوان برای آن ذکر کرد. با این وجود، هنگامی که هر عملی از جانب شما در پشتفرمان، دقیق و حسابشده باشد، باز هم رانندگان دیگر در اطرافتان کارهایی انجام میدهند که واقعاً دیوانهکنندهاند. صحبت از کسانی است که در جاده، بدون آن که دلیل خاصی وجود داشته باشد، خط خود را عوض میکنند، رانندگانی که وقتی میخواهید از آنها سبقت بگیرید، به سرعت خود اضافه میکنند (آن هم فقط به این دلیل که ناخودآگاه و غریزه حیوانی آنها حرکت به صورت گلهای را ترجیح میدهد و به آنها میگوید که رانندگی با سرعت ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت در کنار یک «موشک بیهدف» ۱۸۰۰ کیلوگرمی، ایمن و راحت است)، رانندگانی که به سپر عقب ماشین جلویی نزدیک میشوند و همینطور کسانی که نمیتوانند خود را با سرعت جاده تطبیق دهند. البته نمونههای دیگری نیز از این دست میتوان بیان کرد، امّا شاید همینها برای رساندن مفهوم کافی بوده باشند.
اگر رانندههای بیمحابا و سرکش را کنار بگذاریم (کسانی که به نوبه خودشان نیز مشکلساز میشوند)، بیشتر رفتارهای عجیبی که در جادهها مشاهده میکنیم ناشی از این واقعیت است که رانندههای متوسط حاضر در پشتفرمان، تفکّر زیادی برای انتخابهایشان ندارند. البته آنها قصدشان صدمهزدن یا عصبانیکردن شما نیست، بلکه به نوعی غریزه خود را دنبال میکنند و در اعماق ذهنشان، برخی آموزههای مربی رانندگی وجود دارد. شاید به همین دلیل است که در خط سرعت ۱۲۰ کیلومتر، با یک خودرو روبرو میشوید که با سرعت حدود ۹۰ کیلومتر بر ساعت در حال حرکت است. این گونه افراد، حتی نگاه هم به تابلوهای محدودیت سرعت نمیکنند. به جای این کار، در هر سرعتی که احساس راحتی بکنند، رانندگی میکنند. همهچیز در اینجا کاملاً به صورت ناخودآگاه است.
رانندههای ناهشیار بهراحتی میتوانند در جاده شما را عصبانی کنند. امّا «خشم» سود چندانی ندارد و اگر هم به میانسالی رسیدهاید، رفتهرفته باید نگران تأثیر خشم بر سلامتیتان باشید. بیایید از یک زاویه بهتر به این موضوع نگاه کنیم. اگر عملکرد کسی از روی ناخودآگاه باشد، احتمالاً در جواب محرّکهایی است که از پیرامون خود دریافت میکند. به دلیل اینکه اینگونه افراد واقعاً توجهی به عملی که انجام میدهند، ندارند، عمل آگاهانه شما هیچ تأثیری بر آنها نخواهد داشت.
یکی از رایجترین و در عین حال، رنجشآورترین رفتار ناآگاهانهای که در جادهها مشاهده میشود، «تمایل به حرکت گلهای» است. ما در اعماق وجودمان، حیواناتی اجتماعی هستیم و بنابراین، بسیاری از مردم وقتی در کنار دیگر خودروها رانندگی میکنند، سطح مشخصی از قوّت قلب و اطمینان را دارند؛ موضعی که البته «مسخره» و «احمقانه» است. در واقع، خطرناکترین چیز در جاده، حضور یک خودرو یا کامیون چسبیده به شماست. «عملکرد گلهای» خودش را در رفتارهای زیر نشان میدهد:
- رانندگی در کنار شما در حالتی که آزادراه خالی و مسیر آزاد است.
- ماندن در نقطه کور خودروی شما
- سبقتگیری و سپس کاهش سرعت برای هماهنگی با سرعت شما با فاصله طول یک یا دو خودرو در جلو
- چسبیدن بدوندلیل به سپر عقب خودروی شما، آن هم در حالتی که خطوط دیگر خالی هستند.
- افزایش سرعت برای رسیدن به شما در حالتی که از آنها سبقت میگیرید.
به جای از کوره در رفتن در مقابل این رفتارها، سعی کنید که با انگیزههای ناخودآگاه راننده بازی کنید. اگر رانندهای در کنار شماست و سعی در تنظیم سرعت مطابق با سرعت خودروی شما دارد، یک ترمز ناگهانی (اگر کسی پشتسرتان نیست) و یا شتاب ناگهانی (اگر جلویتان خالی است) میتواند راهگشا باشد. اگر به اندازه کافی از آنها دور شوید، غریزه گلهایِ آنها تقلیل یافته واحتمالاً شما را فراموش خواهند کرد.
همین موضوع کمابیش برای خودروهایی که با سرعت هماهنگ، در پشت سر شما حرکت میکنند، صادق است. رانندگان زیادی در جادهها هستند که تمایل دارند سرعت خود را با سرعت خودروی جلویی تنظیم کنند و روند شتابگیری یا ترمز آن خودرو را دنبال نمایند. آنها از این کار، هیچگونه منظوری ندارند و فقط اصول گلهای را دنبال میکنند که در پسزمینه مغزشان پنهان است. امّا اگر با شدّت هر چه تمامتر، از سرعت از ۹۶ به ۱۱۲ کیلومتر بر ساعت شتاب بگیرید، آنها مطمئناً به دنبالتان نخواهند آمد.
اگر به خودرویی در سمت راستتان نزدیک میشوید که سرعت بالاتری دارد، سعی کنید که در پشتسر آن جای بگیرید؛ چرا که چنین افرادی معمولاً وقتی کسی را در آینه بغلشان میبینند، دچار استرس میشوند. پس از اندکی گذر زمان، میتوانید دوباره به خط قبلی برگردید و سبقت خود را انجام دهید. در این حالت، باید با استفاده از یک شتابگیری ناگهانی از این خودرو فاصله بگیرید و شعله «رفتار گلهای» وی را خاموش کنید.
اکنون حالتی را درنظر بگیرید که یک خودرو در پشتسرتان بدون آن که دلیل خاصی وجود داشته باشد، در یک مسیر باز به سپر عقب چسبیده است. در این حالت، بهتر است خط خود را عوض کرده و سپس شتاب بگیرید. در بیشتر مواقع این نوع افراد به دنبال شما نمیآیند. اگر خودرویی در نقطه کور شما پرسه میزند، سعی کنید که در همان جهت راهنما بزنید. در نتیجه آنها یا به پشتسرتان متمایل میشوند و یا برای جا گرفتن در خط مسیر، برای سبقت گرفتن از شما عجله میکنند. در همین حال، یک راهحل جایگزین، حرکت به سمت خط دیگر مسیر در جهت مخالف و اندکی شتابگیری است.
تمام این تاکتیکها و دیگر مواردی که ممکن است به ذهن هر کدام از ما برسد، در یک چیز مشترک هستند؛ این که طراحی آنها به گونهای است که با ایجاد علائم ظاهری و هشداردهنده بیشتر به رانندگان ناآگاه، غریزه گلهای را مغلوب کنند. این روشها شما را از یک موجود مبهم و نامعلوم در آینهها یا پنجره جلو به اتومبیل واقعی و قابلتشخیص تبدیل میکنند؛ وسیله نقلیهای که نباید زیاد به آن نزدیک شد.
امّا یک کار وجود دارد که نباید آن را برای هشیار کردن رانندهای که توجه کافی در پشت فرمان ندارد، به کار برد و آن «بوق زدن» است. این کار موجب وحشت آنها میشود. در حالی که یک راننده ماهر با شنیدن بوق، دقت بیشتری در رانندگی به خرج میدهد، امّا بیشتر رانندگان ناشی، عملکردی کاملاً برعکس دارند. آنها در حالتی که چشمشان به داشبورد است، فرمان را با سرعت به جهت خلاف صدایی که شنیدهاند، منحرف میکنند؛ موضوعی که میتواند منجر به حادثهای ناخوشایند شود.
اگر بتوانید رفتار بعدی رانندگان را پیشبینی کنید و بدانید که پس از هر نوع رفتاری، چه اقدامی باید انجام دهید تا شرایط امنتری در جاده، هم برای این راننده و هم برای خود ایجاد نمایید، در آن صورت یک «شوالیه جِدای» در جادهها خواهید بود. فقط به یاد داشته باشید که همیشه از قدرتهایتان برای مقاصد خوب، و نه شیطانی، استفاده کنید تا همه چیز به خوبی پیش برود.
منبع: roadandtrack