دیوید کیمبل (David Kimble) نامی است که شایداین به گوشتان آشنا نباشد، اما اگر از خوانندگان همیشگی Motor Trend و یا Road & Track باشید احتمالاً با آثار چاپ شده وی در این مجلات برخورد کرده اید. وی به واسطه هنر ، در طرح های خود جزئیاتی را به نمایش می گذارد که حتی دوربین ها از ثبت آن ها عاجزند.
در واقع باورش سخت به نظر می رسد که ذهن و دست خلاق یک مهندس و طراح فوق العاده ماهر بتواند نتیجه ای اینچنین دقیق و بی عیب را بدون کمک گرفتن از نرم افزارهای پیچیده مهندسی رقم بزند.
در جهان کامپیوترها و پرینترهای سه بعدی، به راحتی می توان فراموش کرد که آثار دیوید کیمبل با جزئیات بسیار به وسیله دست طراحی شده اند. با کمک مداد، رنگ، کاغذ، دستی ثابت و چشمانی تیزبین، این شلبی کبرا 427 S/C مدل 1965، در کنار هیولای مکانیکی نهفته در زیر پوسته فلزی آن به تصویر کشیده است.
البته نمی توان تمام نمونه کارهای وی را فقط محصول نیم کره راست مغز دانست چرا که کیمبل در کنار قلم و رنگ از ابزار معمول دنیای مهندسی، مثل گونیا، خط کش و انواع پرگار استفاده می کند.
علاوه بر این که وی در آکادمی هنر پاسادانا دوره دیده، قبل از شروع کارش در طراحی، موقعیت های متعددی را مرتبط با زمینه مهندسی گذرانده است. با توجه به موارد ذکر شده می توان گفت طرح شلبی کبرایی که بر مقابل چشمان شما نقش بسته است حاصل توانایی هر دو نیم کره مغز دیوید کیمبل است.
در ادامه به برخی از جزئیات این نقاشی، که در آن هنر و علم مهندسی با یک دیگر ترکیب شده اند، اشاره خواهم کرد. اما ابتدا لازم است کمی بیشتر با این کبرا آشنا شویم چرا که نمادی از صنعت خودروسازی است؛ با این حال افراد کمی خود را برای پی بردن به اسرار نهفته در این خودرو به زحمت می اندازند. «شلبی کبرا» خودرویی اسپرت از کمپانی AC که قلبی تپنده با 8 سیلندر از کارول شلبی افسانه ای را به امانت گرفته است.
مدل اولیه MKI کبرا در سال 1962 از اسکلت بندی جد خود AC Ace استفاده می کرد که استحکام لازم را دارا نبود،در کنارش نیز موتور خطی 6 سیلندر به همراه سیستم تعلیق فنر تخت به کار گرفته شده بود. بنابراین در کنار موتوری قوی تر به سیستم تعلیقی مناسب نیاز بود تا شلبی کبرا به خودرویی بدل شود که اکنون از آن به عنوان شاهکار خودروسازی یاد می شود؛ بنابراین محبوبیتی که امروزه شلبی کبرا به واسطه موتور بزرگ V8 خود دارد بدون شاسی بازنگری شده MKIII به دست نمی آمد.
برگردیم به شلبی کبرای S/C، نیمه مسابقه ای، مورد بحث خودمان، یکی از 51 دستگاه تولید شده در سال 1965 که برای افزایش راحتی سرنشینان در استفاده روزمره به آفتاب گیر و عایق های صدای بیشتر مجهز شده بود. پیش تر در مورد دقت و ظرافت موجود در آثار کیمبل صحبت کردم، با بررسی عمیق این نقاشی به نکاتی بر خواهید خورد که هر دوست دار خودرویی را به وجد می آورند.
توجه تان را به برخی از این موارد جلب می کنم:
نمایش نقاط جوش در اکثر اتصالات:
اولین موردی که از دید من بسیار به چشم می آید جوشکاری های کمک فنر در سمت راننده است که روی بازوی بالایی نیز وجود دارند و در ادامه به رادیاتور می رسند. کیمبل در نقاطی که استرس بار وجود دارد هم نقاط جوش را از یاد نبرده است. اگر انتظار دارید در تمام اتصالات قابل مشاهده جوشکاری ها مشخص شده باشند، کیمبل آن را برآورده خواهد کرد.
سیم کشی های پشت داشبورد:
در پی مشاهدات خود حول میله ها و نگه دارنده ها با چیزی مواجه شدم که ابتدا اتصالی مکانیکی به نظر می آمد اما متوجه شدم کابلی است در وسط فایروال و پشت سرعت سنج که به دسته ای سیم رنگی تقسیم می شود. این دسته سیم به وضوح در اطراف محل قرارگیری موتور دیده می شود.
فیوز بین فن ها:
از آنجایی که در زمینه الکتریک تخصص خاصی ندارم، نمی توانم با اطمینان بگویم این قطعه یک فیوز است اما اصولاً فیوزهای بین راهی در لوازم جانبی خودروها مانند سیستم های صوتی یافت می شوند و طبیعت خودرویی مثل شلبی کبرا استفاده زیاد از لوازم یدکی را ایجاب می کند؛ پس وجود فیوز بین راهی میان سیم و اتصالات فن ها برای جلوگیری از ورود جریان برق اضافی ضروری است. به هر حال این قطعه هر چه که باشد کیمبل اجباری به رسم آن نداشت، کسی هم کمبودش را حس نمی کرد.
چرخ دنده های سیستم گیربکس:
در اکثر آثار دیوید کیمبل سیستم های انتقال نیرو در معرض دیدند، اما این مورد کمی متفاوت است، نه نتها چرخ دنده ها بلکه اهرم ها و اتصالات تعویض دنده این گیربکس 4 سرعته در کنار نشان 427 قابل مشاهده اند.
دستگاه برق رسان شمع ها:
دنده ها ساختاری بسیار شگفت انگیز دارند؛ درک مفهومشان ساده است ولی هنگامی که بحث از مصرف بهینه سوخت شود پیچیدگی های خاص خود را دارند. مطمئاناً موتور 7000 سی سی V8 این نقاشی کانون توجه است. اما در زیر دستگاه برق رسان زرد رنگ چرخ دنده ای آرام گرفته که وظیفه اش زمان بندی اشتعال در هر پیستون است. به راحتی می توان از آن غافل شد اما اگر پیدایش کنید هر بار که به تصویر می نگرید، نگاه تان را می دزدد.
در بین آثار کیمبل، این کبرا در بین 5 اثر محبوب من قرار می گیرد. همچنان این طرح، تمثیلی بسیار دقیق و تکنیکی از یک خودرو است. برش های ترسیمی کیمبل حاصل مراحل دشواری است که درکشان برای بسیاری غیر ممکن است چه برسد به انجامش.
چالشی برایتان دارم: سعی کنید بدون در نطر گرفتن این که این خودرو چیست چند دقیقه به قسمت های مختلف آن مثل بدنه، ترمزها، موتور و فضای داخلی نگاه کنید. چه تعداد مورد جالب به چشمتان می خورد؟